باد وزان
خوش آمدی ای باد پائیزی
تو آمدی مثل همیشه
با های وهوی زیاد
به شیشه ی پنجره کوبیدی
- با سرانگشت صدا - !
و این پیغام همیشه بین من و تو رد وبدل میشود
- پشت پنجره - ...........
ترنم دلنواز تو
می پیچد همه جای شهر
برای عده ای دلخراش
و برای من دلنواز !
تو قاصد صادق
و ایمان طبیعت بزرگی .
جانم به وجد می آید از شنیدن آمدنت !
و همیشه پرده ها و پنجره ها
حائل هستند چون فاصله
بین من و تو !
×××
به کنار میزنم پرده ی سفید تور را
و میخواهم نگاهت بکنم مثل نگاه عاشق !
تو دیدی من را مثل همیشه
ز شوق و شادی
چشم ترم را
نوازش کردی و بوسیدی لرزان !
تو ای باد وزان سرد پائیز
قدمهایت به روی چشم من
دوستت دارم !
82/8/3